مشکاتمشکات، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

نور زندگی ما

تولد آریامهر+برج میلاد

سلام مشکات خانومم همچنان ماه رمضونه و امسال این گرما و دو سال روزه خواری قبلش، حسابی رسمون و کشید. کلی شیرین شدی و کار های با مزه می کنی!!! جدیدا همش می گی فکر کنم، .... حرفای ما رو تکرار می کنی با بابایی سر تلوزیون دعواتون میشه ، به بابا می گی( تلبزیون نبییین) وقتی هم که من و بابا داریم با هم حرف می زنیم به بابایی می گی (تلبزیون ببین) خخخخ خیلی بلایی! حرف هایی که تو سی دی می زنن و تکرار می کنی و دقیقا می دونی کی و کجا بگی مثلا به من میگی مامان جونمممم، منم دلم برات ضعف میره یا میگی مادر جونم، پدر جونم، رفته بودیم پیش دوستامون، دست یکیشون و گرفتی گفتی بریم خونه عزیز هه هه یه وقتایی می گی خوشحالم هاهاها، منم می گم همیشه خوشح...
14 مرداد 1392

همچنان ماه رمضون

سلام مامانم خوبی؟ اول از کار هات می گم بدشم میریم سراغ عکسا: سی دی بانی نی و خاله ستاره رو خیلی دوست داری و میخکوب میشینی میبینی دایالوگاشون و حفظی و خیلی جاها رو باهاشون می خونی! وقتی من و بابا با هم حرف می زنیم، بهم می گی با بابا حرررف نزن! دلت می خواد فقط با خودت حرف بزنم:دی تا چادر سرم می کنم می گی نماز بخونم، می گی نمااااز بیخونییییم :دی بعدشم کلا زیر چادر من در حال بپر بپر و بازی ای این سری که بابا داشت نماز می خوند، چادر رو بردی، به زووور می گفتی بابا چادور بیزاره!!! چند وقته بابا رو بیروز صدا می کنی خخخخ گاهی وقتا هم می گی بیوز جااان! بابا حسابی کیف می کنه! جدیدا پشت تلفن یه کمی حرف می زنی(اخه قبلا اااصلا پشت تلفن ح...
2 مرداد 1392
1